برای عموم مردم مطالعه در زمینۀ مُد و سلیقه کار چندان مهمی نیست و چهبسا دخالت در حوزۀ شخصی زندگی به شمار آید. در بیشتر موارد هم تلاش برای فهم آن به شکست منتهی میشود؛ زیرا عمدۀ آثار بهگونهای درگیر قضاوتها و پیشفرضها شدهاند که از درجۀ اعتبار علمی آنها کاسته شده است. در جواب این پرسش نیز که چرا فقط درصد بسیار ناچیزی از مطالعات در این حوزه موفقیتآمیز است، میتوان گفت که بسیاری از پژوهشها و آثار مکتوب در حوزۀ مُد وسلیقه حرف تازهای ندارند و از آرائی استفاده میکنند که نهایت همگرایی را با عرف جامعه داشته باشد. برای نمونه، مطالعۀ زیباییشناسی در حیطۀ فرهنگ ابعاد پنهانی از ارزشها و باورها دارد که سبب میشود نتوانیم بهآسانی آن را فهم کنیم مگر اینکه تلاش کنیم از چند وجه آن را غنی کنیم؛ از جمله، ابعاد تاریخی، فرهنگی، روانشناختی و همچنین فهم عمیق مدرنیته و کارکرد آن.معرفی کامل این کتاب را در سایت ماهدبوک بخوانید.جامعهشناسی سلیقهنویسنده: یوکا گرونومترجم: مسعود کیانپورناشر: نشر مرکزمعرفی کتاب از: محبوبه زمانیان + نوشته شده در پنجشنبه ششم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 23:41 توسط محبوبه زمانیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
اگر میخواهید آگاهیتان در عرض و طول بیشتر شود، سعی کنید ورودیهای دانشتان را تغییر دهید. بدست آوردن نگاه ژرف و فرامحیطی مستلزم این است که دادههای محیطی مختلفی را تجربه کنید. این روش کمک میکند تا ذهن شما منجمد نشده و گستره بیکرانی را درنوردد.این روش شامل حال همه نوع سبک زندگی نیز میشود. بعنوان مثال ذائقههای مختلف غذا، تغییر در نحوه پوشش، تجارب مختلف شنیداری در موسیقی و تجربههای مختلف بصری در نقاشی و عکاسی میتواند چالش خوبی برای داده های قدیمیتان باشد. + نوشته شده در جمعه بیست و چهارم تیر ۱۴۰۱ ساعت 21:29 توسط محبوبه زمانیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
کوبریک در فیلم پرتقال کوکی، به رابطهی موسیقی و سینما با خشونت اشاره میکند. تصاویری از خشونتِ نهادینه شده در جامعه با قطعاتی از بتهوون همراه میشوند و پرسشی تأملبرانگیز در ذهن مخاطب رخنه میکند:چرا موسیقیِ اصیل و فاخر نمیتواند بر لطافتِ روح انسانها بیافزاید؟ مگر نه اینکه ذاتِ هنر آمیخته به درکِ بیواسطه جهان است؟ پس چه میشود که موسیقی هم نمیتواند آن اثر شگفتانگیز خود را بر روح و روان جامعه بگذارد؟اما پرسشهای بنیادین این اثر به همین جا ختم نمیشود. کوبریک شخصیت جانی فیلم را روبروی تلویزیون مینشاند و این بار دست به دامن تصویر میشود. او تردستانه شخصیت فیلم را "مسخ" میکند؛ اینک این منافذ چشمهاست که راه مناسبی برای رسوخ به درون انسانها میشود. جهانی که او خلق کرده است به جهان معاصر ما بسیار شبیه است. دورهای که چشمها بیشترین کارکرد را دارند. عصری که دیدن به مثابه یکی شدن است. جهان امکانات نامحدود بصری که قادرند جایِ روابط جنسی و اجتماعی را نیز بگیرند. همانطور که تماشای تصاویرِ زیبا و لذتبخش میتواند رویاسازی کند، تماشای تصاویرِ دراماتیزه شده نیز میتواند تغییری ناگهانی در جامعه ایجاد کند. آنها اگرچه تنها یک تصویرند و بازتابی از واقعیت هستند اما امکان تصویرسازی را در ذهن فراهم میکنند؛ طوری که دیگر لازم نیست به صورت مداوم در کار تصویرسازی بود بلکه این ذهن است که از این به بعد میتواند خودجوش تصاویرش را بسازد؛ تصاویر یا جهانی که دوست دارد.کوبریک به ما یادآوری میکند که اگرچه در اعصار گذشته موسیقی میتوانست ذهن را با فرایندِ خلقِ ایده آشنا کند، اما به مرور جوامع دستخوش تغییرات بنیادین در استفاده از هنر شدند؛ این بار راه بهتری برای نفوذ به درون انسانها وج, ...ادامه مطلب
بسیاری از اهالی علومانسانی بر تقویت فرهنگ عمومی و بالا بردن سطح آگاهی جامعه بعنوان راهحل کلیدی مسائل ایران تاکید دارند. آنها معتقدند آنچه آینده ایران را تضمین خواهد کرد به نوعی پویش فرهنگی مرتبط است. در ادامه سعی دارم به چند خطا که در این ادعا وجود دارد اشاره کنم.ابتدا در تعریف ایشان از فرهنگ باید پرسید منظور شما از پیشرفت در حوزه فرهنگ به کدام بُعد فرهنگی و به کدام حوزه و کدام طبقهی فرهنگی اشاره دارد؟ همانطور که میدانیم جامعه نوعی کثرت است؛ تنوع جامعه شامل تمامی ابعاد عینی و ذهنی آن میشود. بعبارتی کثرت جامعه را میتوان نوعی کثرت فرهنگی دانست. یعنی ما با تنوع بسیاری از فرهنگها و خردهفرهنگهایی روبروییم که در طول تاریخ انباشته شدهاند و همچنان در کار بازتولیدند. به همین سبب ایشان باید دقیقا مشخص کنند منظورشان از رشد فرهنگی شامل حال کدام طبقه اجتماعی، در چه سطح و عمقی، و بویژه کدام فرهنگ است؟ چنین کاری نیازمند تحقیق گسترده و زمانمندی است که بتواند دقیقا مشخص کند کدام بخش ضعیف است و سپس برای تقویت آن از برنامهریزان و متخصصان ویژه استفاده کرده و طبق یک برنامه مدون و دقیق هدفگذاری کند. در غیراینصورت چنین ادعایی از حوزه تخصصی خود بیرون آمده و خطمشی عوامانه پیدا خواهد کرد.مساله مهم دیگری که نمایان میشود این است که برای چنین هدفی مسلما به بودجه کلان و البته حمایت حاکمیت نیاز است. فرهنگسازی کار سادهای نیست که بتوان زمان دقیقی برای رسیدن به نتیجه مطلوب آن تعیین کرد. گاهی قرنها برای تغییر یک خردهفرهنگ زمان نیاز است. گاهی عوامل مداخلهگری از راه میرسند و تمامی زحمات را به باد میدهند. فرهنگ همانطور که تاثیرگذار است، تاثیرپذیری بسیار دارد و به این دلیل نمیتوان آن, ...ادامه مطلب
یکی از سختترین مدلهای پژوهش در علوم انسانی، حوزۀ عواطف و احساسات جامعه است. دشوار بودن آن هم برمیگردد به این نکته که عموماً افراد جامعه خوش ندارند کسی احساسات آنها را عامل مهم تغییرات اجتماعی و تاریخی بداند. علت هم واضح است؛ چه کسی میخواهد این حقیقت را بپذیرد که آنچه در سرنوشت جوامع بیش از همه دخیل بوده است، به مجموعهای پیچیده از ویژگیهای درونی و روانی انسانها بازمیگردد. فهم این حقیقت بسیاری از افراد جامعه را میترساند. در واقع، حتی زمانی که با مسائلی ترسناکتر مانند جنگ و قتل و انقلاب روبهرو میشویم، سعی میکنیم ریشههای آن را در جایی بیرون از خودمان جستجو کنیم. پذیرفتن این مسئله چندان راحت نیست که تغییرات سیاسی و اجتماعی جوامع بشری آنچنان هم که به نظر میآیند بر اساس پشتوانۀ منطقی و عقلی نیستند و احساسات و عواطف بشری، این حقیقتی که همگی تلاش دارند نشان بدهند بر آن تسلط دارند و به عبارتی انسانی مدرن شدهاند، تا چه اندازه قدرتمند است...ادامه در لینک زیرعنوان کتاب: مسئلۀ عواطف در جوامعنویسنده: جاناتان اچ. ترنرمترجم: محمدرضا حسنیناشر: انتشارات علمی و فرهنگیمعرفی کامل این کتاب را در سایت ماهدبوک بخوانید. + نوشته شده در جمعه نهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 19:21 توسط محبوبه زمانیان | بخوانید, ...ادامه مطلب
تعریف درست هر واژه و شناخت دقیق موقعیت آن میتواند تحتتاثیر رویکرد قدرت حاکم باشد. بعبارتی هیچ تعریفی نمیتواند ادعا کند از عوامل تاثیرگذار در امان مانده است. به همین دلیل است که با گذشت زمان، تغییراتی در شناخت اولیه حاصل میشود و نشان میدهد که شناخت، یک امر مطلق و یک حقیقت بی چون و چرا نیست. در تعریف رسانه، بار اصلی بر مفهومی بیرونی و امری جدای از انسان است. به این معنا که رسانه یعنی هر آنچه که از بیرون بر ما عارض میشود و حاوی ذات و غایت و وسیله و بازوی قدرتی است. در اینجا رسانه دو نقش کلی دارد: یک. دیگریِ آگاه کنندهدو. دیگریِ تهدید کننده طبق این برداشت عمومی از رسانه_امری که توسط دیگرانِ پنهان پردازش میشود_ افراد جامعه در جایگاه مخاطب و مصرفکنندهای قرار میگیرند که عملا دخالتی در پرداخت اطلاعات ندارند. آنها کسانی هستند که در سوی دیگر تهدید، در معرض خطرند. با این تعریف ناکامل، سواد رسانهای به این معناست که: "باید نسبت به نوع دادهها و چگونگی بوجود آمدن اطلاعات بیرونی آگاه شوی." چنین تعریفی یک مشکل اساسی دارد و آن اینکه انسان امروزی بعنوان بخش مهمی از دستگاه بازتولید رسانه لحاظ نمیشود و به همین علت اصلا موضوع شناخت قرار نمیگیرد. با شناخت دقیق و بنیادین از "رسانه" به این نتیجه خواهیم رسید که رسانهها در دنیای امروز صرفا دستگاه تولید محتوا یا بازتولید آن نیستند. بلکه رسانهها نوعی ابزار قدرتاند. بعنوان مثال میتوان به هیجان ناگهانی و هیستریک اجتماعی در رسانهها اشاره کرد که ابهام چگونگی بازتولید آنها در نحوه شکلگیریشان نهفته است. گاهی حتا نمیتوان به جرات گفت آشوبها و اعتراضات و هیجانات طوفانی در رسانهها توسط چه کسانی, ...ادامه مطلب
در جوامعی که افراد آن آموزش کافی برای شناخت نقش اجتماعی و ایفای آن ندیده باشند، تعارض نقشی* یکی از بارزترین مشکلات اجتماعی و فردی محسوب میشود. فرآیند نامناسب اجتماعی شدن باعث میشود تا جامعه نتواند شناخت کاملی از فلسفهی نقشهای خود داشته باشد. در واقع هر انسانی از بدو تولد وارد پروسهی نقشآموز, ...ادامه مطلب
جناب صائب شعری دارند با این مضمون:شد مدتی که خشت سر خم کتاب ماستموج شراب، سرخی سرهای باب ماستمرغابی ایم و عالم آب است جان مادر مجلسی که باده نباشد سراب ماستو بعد به کتاب میپردازند:از بس کتاب در گرو باده کرده ایمامروز خشت میکده ها از کتاب ماستخود را به تلخ و شور برآورده ایم مادر آب اگر بود رگ تلخی، گلاب ماستاینجا هم از تقدیر شکایت دارند:هرگز کباب ما نمکی بر جگر نداشتدایم ز بخت شور، نمک در شراب ماستدر زیر پای سرو، شکرخواب می زنیمچندان که شیشه بر سر بالین خواب ماستبا آن که غیر باد نداریم در گرهلب تشنه تیغ موج به خون حباب ماستاما در ادامه میایستد و تمام قد از آنچه هست دفاع میکند:نی می کند به ناخن دشمن شکست ماآتش کباب کرده مرغ کباب ماستدر دفتر معامله ما خلاف نیستآن روز عید ماست که روز حساب ماستاز پیچ و تاب زلف مگوئید پیش ماموی میان، گداخته پیچ و تاب ماستو اینجا که چقدر به اراده و خواست خود میبالد با غروری زیبا:یک نقطه انتخاب نکرده است هیچ کسخال بیاض گردن او انتخاب ماستدر اینجا هم به این نتیجه میرسد که هستی پرسشگونهی او چه سهمگین و غیر قابل فهمیدن است:چون خصم مضطرب نشود از سؤال ما؟درمانده کوه طور به فکر جواب ماستکه در آخر هم ادعا میکند اگرچه توانمندترینام، اما قناعت پیشه میکنم و جهان را از گزند خویش آسوده میگذارم:صائب بر آستان قناعت نشسته ایمگردون غلام همت عالی جناب ماستاین شعر مست است. میخندد، میگرید، میایستد و فلسفه میبافد، میداند و میداند که میداند، اما باز شک میکند، فروتن است، با همهی بزرگیاش نجیب است.صائب در این شعر کل جامعهی ایران را به تصویر میکشد. طبقات و اقشار مختلف را کنار هم میچیند، از مست و فرومایه و بیسواد و غلام، تا قهرمان و دانشمند و حکیم و , ...ادامه مطلب
پایههای فکری نظامهای ارزشی و تمامیتخواه بر اصل مهمی استوارند: تا جایی که میشود باید پیچیدگی را ساده کرد. اما چرا باید چنین کرد؟.مسأله اصلی نظامهای تمامیتخواه چیزی جز نبرد با حقیقت نیست. حقیقت حاوی پیچیدگی است. بعنوان مثال فهم مسأله فقر یا بحران اخلاق نیازمند شناخت روابط تو در تو و در هم تنیدهای است. این شناخت الزاما از راه فهم چنین پیچیدگیهایی میگذرد. به همین سبب پژوهشها و روش بررسی مسائل است که از عهده چنین کاری برمیآید. چرا که فرمول سر راستی ندارد. در حقیقت هیچ نوع شناخت و آگاهی فرمول سرراستی ندارد. فهم حقیقت بنیادین نیز به همین دلیل پیچیده است. حتما برای شما پیش آمده است که کودکی با سؤالات فراوان خِفتتان کند. هرچه تقلا میکنید تا او را قانع کنید پس از هر جواب شما سوالی سختتر در انتظارتان خواهد بود. این همان عقوبت حقیقتطلبی است. کودک براحتی قانع نمیشود، فقط بر ادراک حقیقتطلبی خود افسار میزند. در واقع او در برابر قدرت برتر بزرگسال ذهن خود را از پرسشگری بازمیدارد. رفتار انسانها در مقابل حکومتهای تمامیتخواه به همین صورت است؛ روحیه پرسشگری و بحث و جدل را بر اثر نیروی قهر نظام از دست میدهد، و برای آرامش بیشتر و حفظ امنیت خویش اخلاقِ سادهسازی حکومت را تقلید میکند. انتخاب این راهحل به او کمک میکند مورد پذیرش قرار گیرد. نمیتوان انکار کرد که هر انسانی در پی تأیید خویش است. پس چه مسیری سادهتر و کمهزینهتر از مسیر سادهسازی مفاهیم نظری. اما نتیجه به غایت بدتر است؛ سادهسازی هوش را از بین میبرد و درصد بهره هوشی را کم میکند برای پس زدن این جریان غالب و سیطرهی یکسانسازی که منجر به جامعهای فاقد استعداد و بهره هوشی مناسب میشود، تنها , ...ادامه مطلب
به آمارهایی که خبر از کوچکتر شدن سبد خانواده میدهند نگاه میکنم. با زبان پول میگویند نزدیک به صد هزار تومان بر قیمتها افزوده شده است. کالاهایی هم کمیاب شدهاند و فقط عدۀ بسیار ناچیزی قادر به تهیۀ آن هستند. مثلا اجناسی مانند سبزیجات و حبوبات و لب, ...ادامه مطلب
میان کتابهایش به دنبال چیزی میگشت؛ گمگشتهای که بتواند او را از طوفان نجات دهد؛ واژهای که زنجیرهای اسارت را از پایش باز کند. او خستهتر از همیشه به دنبال نجاتدهنده میگشت؛ اما گسترۀ جهان بیکران کلمات چگونه میتوانست در مقابل دردی که میکشید؛ وزن, ...ادامه مطلب
معنای اخطاریهاش را نمیفهمد. نمیتواند ارتباط میان پوشیده نبودنِ موهای زن مسافر با جریمه شدن ماشیناش را بفهمد. میخواست بداند چرا قانون حریم خصوصی او را حرمت نمینهد و از همه مهمتر اینکه چرا به او بُهتان میبندد و او را متهم به رعایت نکردن حقوق ش, ...ادامه مطلب
وقتی کسی معیاری برای ارزشگذاری بر یک متن یا اثر هنری میخواهد، بر هارمونی موجود در آنها تاکید میکنم. بنظر میآید زمانی اثری هنری بعنوان یک اثر ارزشمند و خوب شناخته میشود که هم پیشینه و بینشی تاریخی از لحاظ درجه اهمیت موضوع داشته باشد و هم توانس, ...ادامه مطلب
دوران نوجوانی را شاید بتوان اولین بحران آیندهساز و حساس دوران زندگی فرد نامید. کودکی نیز یک دوره بحران دارد و آن موقعیتی است که کودک به اجبار باید از وابستگی عاطفی به مادر جدا شود و استقلال بیابد. اما شدت آسیب پذیری کمتری نسبت به بحران دوران نوجوان, ...ادامه مطلب