قرنها نظامهای سیاسی صرفا از نیروی قهریه برای پیشبُرد اهدافشان استفاده میکردند. ردپای توصیه به تنبیه در آثار ادبی و آموزشی و حتا فلسفی به چشم میخورد. عموما اصلاح انسان بر اساس تنبیهکردن او استوار بود. زمان زیادی طی شد تا انسانها به تأثیر مثبت و سازندۀ نیروی محرکۀ تشویق در مقابل اثر منفی و خنثای تنبیه پی ببرند. بر اساس تجارب تاریخی، در بعضی از قوانین مدنی کشورها نیز تعادلی به سمتِ ایجاد محرکات سازنده و مشوقگونۀ رفتارهای مناسب پدید آمد. گاهی در اخبارها میخوانیم که یک قاضی بجای دادنِ حکم زندان برای فرد خاطی، حکم گذراندن ساعات آموزشی یا ارائه دادن خدمات داده است.
آنچه مدتی است بعنوان هشدار یا آموزش از سوی رسانهها و فضای مجازی توسط مراجع مرتبط به مردم گوشزد میشود، توسط عدۀ بسیاری نادیده گرفته میشود. در تحلیل پدیدۀ "بیخیالیِ" جماعت ایرانی، که ظاهرا اپیدمیاش قویتر و همهگیرتر از ویروس کروناست، اساتید و تحلیلگران انتقادات و نظرات خوبی دادهاند. اما پرسشهای دیگری که شاید بتوانند نتایج بهتری به دست بدهند این پرسشها هستند:
1) آنهایی که - کم هم نیستند - مدام به هشدارها توجه میکنند، تلاش میکنند شهروند خوبی باشند و از قوانین سرپیچی نکنند و اخلاق اجتماعی را رعایت کنند، آیا در آخر مزد تلاشهایشان را خواهند گرفت؟
2) اگر قبول کنیم که تمامی تلاشهایمان در جهتِ رسیدن به هدفی است و آن هدف همواره برایمان ارزشمند است، چه اعتبار و تضمینی وجود دارد که سختیها و مرارتها را تحمل کنیم و به نتیجۀ مورد نظر برسیم؟
بخش بزرگی از مردمان این سرزمین به هشدارهای وزارت بهداشت توجه کردهاند و مدتهاست در خانههایشان دوران سخت قرنطینه را صبورانه پشت سر میگذارند. اما تدارکات لازمی که باید در شهرها و خطوط بین شهری دیده میشد تا در این چند هفته شاهد کنترل وضعیت اپیدمی ویروس باشیم، اجرا نشد. هرج و مرج و آنارشی در جامعه را میتوان از صدای مواد منفجرهای که از خیابانها به بهانۀ چهارشنبه سوری شنیده میشود، به خوبی متوجه شد. هرچه وضعیت هرج و مرج جامعه بیشتر طول بکشد، جان آنهایی که مدتهاست در خانه ماندهاند و مراقب بودهاند به خطر خواهد افتاد. نبودن یک طرح جامع و پشتیبان باعث میشود تحمل و طاقت آنهایی که به قانون احترام میگذراند، تمام شود. چرا که شاهد از بین رفتن زحماتشان خواهند بود. جملهای که این مدت از افرادی که هفتههاست در خانه ماندهاند میشنوم این است که:
"هر چقدر هم که رعایت کنیم، نهایتا از طریقِ دیگرانی که رعایت نمیکنند به بیماری دچار خواهیم شد. پس فایدۀ این همه رعایت کردن چیست؟"
این جمله سراسر استیصال است. این همان پاداشی است که برای خوب بودنمان دریافت نمیکنیم. همان پاداشی که انتظار داریم: پاداش سلامتی در قبال درخانه ماندن. این همان وضعیت هرج و مرجی است که "چه فایده دارد من رعایت کنم، وقتی دولت نمیخواهد رفتوآمدها را کنترل کند؟".
در دنیای مجازی در این مدت بازتابها و نظرات افراد بر این بود که دولت باید اجبار کند، تنبیه کند، توبیخ کند و هزینه به پای مردمان ببندد. اما اگر گامی به عقب برداریم باید از خودمان بپرسیم "چرا کسی به هشدارها توجه نمیکند؟"
تصور میکنم روزی انسانها بیشتر از امروز به حکومتها و دولتهایشان اعتماد داشتند؛ چرا که آیندۀ اعتمادکردن، آیندهای روشن بود. دولت باید پاداش میلیونها ایرانی را که مدتهاست به هشدارها توجه کردهاند و در خانه ماندهاند و از میان تمامی گزینههای ممکن، اعتمادکردن را انتخاب کردهاند، با مهارت درست در مدیریت و به کار بردن حداکثر تلاش برای مهار بیماری بدهد. باید بتواند پاداش آنها، یعنی حفظ سلامتیشان را بدهد. اگر به هر دلیلی در اینکار شکست بخورد، در آینده شاهد هرجومرج بیشتر و قانونشکنی و زیرپاگذاشتن اخلاق جمعی خواهیم بود؛ همانگونه که امروز نیز شاهد این نوع رفتار در جامعه هستیم.
جایی برای من...برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 220