در جوامعی که افراد آن آموزش کافی برای شناخت نقش اجتماعی و ایفای آن ندیده باشند، تعارض نقشی* یکی از بارزترین مشکلات اجتماعی و فردی محسوب میشود. فرآیند نامناسب اجتماعی شدن باعث میشود تا جامعه نتواند شناخت کاملی از فلسفهی نقشهای خود داشته باشد. در واقع هر انسانی از بدو تولد وارد پروسهی نقشآموزی و نقشپذیری میشود اما مشکل زمانی نمایان میشود که جامعه نتوانسته باشد خصوصیات و ویژگیهای هر نقش را به درستی بشناسد.
آیا میتوانید نقش را تعریف کنید؟
در تعریف نقش به انتظارات جامعه از ما اشاره میشود؛ یعنی مجموعهای از رفتارها، تصمیمات و عملکردهایی که بنا به انتظارات جامعه موظف به انجام آن هستیم و در صورت تخطی از هر کدام از آنها از سوی جامعه توبیخ میشویم. نظم اجتماعی در گرو نقشپذیری کامل افراد آن است. بعنوان مثال شما بعنوان یک راننده موظفید در مقابل چراغ قرمز بایستید. تصور کنید افرادی در جامعه باشند که انتظاراتی که جامعه از آنها بعنوان راننده دارد را نپذیرند. نتیجه کاملا مشخص است: هرج و مرج و ناامنی.
اما هدف اصلی نقش اجتماعی در ایجاد انسجام بین اجزای جامعه و شفافیت که در نهایت به امنیت اجتماعی و مابین روابط انسانی میانجامد خلاصه میشود. بعنوان مثال زمانی که اعتماد افراد یک جامعه دچار آسیب شده باشد باید دید چه کسی نقش خود را به درستی اجرا نکرده است.
با این توضیحات کوتاه میتوان به شکاف اجتماعی ایجاد شده مابین اعضای جامعه که هر از چندگاهی نمایان میشود پی برد. اینکه چه عوامل متفاوتی در این امر دخیلاند جای نقد و بررسی و گفتگوهای بسیار دارد، اما به دلیل شکاف اجتماعی بسیار در سطح جامعه ایران، میتوان به این مساله پی برد که عموما افراد جامعه توان کافی در فهم کامل نقشهای متفاوتشان در دنیای جدیدشان ندارد. جامعهی ایران نه تنها نقشهایش را درونی نمیکند بلکه حتا آنها را دستکاری کرده و معنازدایی میکند. به همین دلیل به آسانی به بازی سیاست آلوده میشود: معلمان نقش خود را در فلسفهی آموزش از یاد میبرند، هنرمندان مدام چهره عوض میکنند، طبقات اجتماعی هنجارهای خاصی تولید میکنند که عموما معناگریزند، سیاستمداران به سلبریتی تبدیل میشوند و همچنان هر پایگاه اجتماعی که میبایست بتواند پشتوانهای برای کل جامعه باشد، خود به حالت تعلیق درمیآید.
در نتیجهی شناخت سطحی و ناکافی از نقش اجتماعی، نقش مهم شهروند بودن به معمایی تبدیل میشود که جامعه نمیتواند تناسب آن را با زندگی خود دریابد. انسان در دنیای مدرن حامل نقشهای آشکار و پنهان زیادی است و همین امر به تعارضات نقشی منجر میشود. برای حل این مشکل باید بتوانیم نقشهایمان را به درستی تعریف کنیم و از افتادن در دام قدسیسازی نقش اجتماعی بپرهیزیم. مقدسسازی نقش اجتماعی نشان میدهد آن جامعه هنوز به مرحله عقلانیسازی نقش خویش و متقبل شدن نقش مدرن خود نرسیده است.
مرحلهی اساسی و مدرنی که بعد از مرحله شناخت درست نقش اجتماعی پیش روی ماست این است که بتوانیم تشخیص بدهیم در کدام موقعیت فردی و اجتماعی، کدام نقش موثرتر و کارآمدتر است. تشخیص این موقعیت در جامعه بحرانی یکی از تواناییهای شگفتانگیزی است که تنها جوامعی به آن دست پیدا کردهاند که توانایی فرا رفتن از نقشها را آموخته باشند. جوامعی که بتوانند تشخیص بدهند با ایفای کدام نقش در کدام موقعیت است که میتواند به اهداف برتر جمعی و فردی دست پیدا کند.
*تعارض نقشها زمانی بوجود میآید که ایفای یک نقش بعنوان مثال نقش مادر بودن در نقشی دیگر مثلا فعال سیاسی بودن تداخل ایجاد کند.
برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 175