" تغییر کارکرد کتاب از ابزاری برای ساخت فرهنگ به ابزاری برای کسب درآمد و شهرت "

مسائل و مشکلات مرتبط با مقوله ی کتاب, و کتاب,خوانی در جامعه ای که مشکلات اقتصادی اش از حد توان مردم گذشته باشد، جزو معدود مسائل مهمی است که اذهان عمومی را درگیر میکند. عموما به دلیلِ اهمیتِ ویژه ی مسائل اقتصادی در زندگی روزمره، تنها زمانی نگاه جامعه به این دست مباحث فرهنگ,ی  معطوف می شود که یا بعنوان تیتر خبری در جراید و اخبار دیده شود، و یا موضوع آن درجه اهمیت بالایی برای,, افراد جامعه داشته باشد.

مدتی است توجه ام به مساله ای جلب شده است. منظورم نویسندگان و رمان نویسان ایرانی ای است که آثارشان مورد توجه خاص قرار میگیرد. چندین سایت معرفی کتاب, با امکانات خاص از قبیل ستاره دادن به یک کتاب, توسط خواننده و نوشتن مروری بر کتاب,، وجود دارند که طبق بازخوردهایی که توسط خوانندگان به دست می آورند می توانند شمارگان چاپ کتاب,ی را به رقم بالاتر برسانند. شک بیشتر اما اینجا آغاز شد که متوجه شدم چنین نویسندگانی رتبه ی بالایی توسط کابران به دست آورده اند در حالیکه تاریخ تمام امتیازها به یک زمان خاص و محدود منتهی شده است. با جستجوی بیشتر متوجه مساله ای بشدت ناراحت کننده و تاسف بار شدم که خبر از ویرانی فرهنگ, کتابخوانی و اندیشه ی انتقادی می دهد.

داستان از این قرار است که عده ای از نویسندگان به دلایل مختلفی، حساب کاربری دروغین می سازند و با همان حساب های دروغین به کتابی که نوشته اند رتبه ی عالی می دهند، از نویسنده بخاطر نوشتن چنین کتابی تشکر می کنند و چه تبلیغات فراوانی به کار می برند تنها به این دلیل که میخواهند ره صد ساله را یک شبه بروند و هرچه زودتر به طبقه ی پر فروش ها راه پیدا کنند. آن خواننده ی بخت برگشته اما این داستان های پشت پرده را نمی داند و به دلیل استقبال پرشور خوانندگان این کتابها ( که همان حساب های کاربری جعلی است ) برای,, خرید کتاب هزینه کرده و بعد از خوانش چنین آثار سطحی و دست چندمی گاهی متوجه این مساله می شوند و گاهی بعنوان طرفداران نویسنده، تفکر انتقادی شان بر یک اثر، محو نظرات مثبت نسبت به آن ها می شود.

 اهمیت چنین موضوعی به این دلیل است که ریشه ی اعتماد را می خشکاند. آن هم درست در جایی که تمدن یک ملت شکل میگیرد و پایه گذار اندیشه های بعدی و آینده ی فکری ماست. نبایستی چنین تصور شود که جزئی بودن یک امر غیراخلاقی، دلیل بر اهمیت کم آن موضوع است. بلکه باید به این مساله فکر کنیم که چه آسیب هایی بر چه حوزه ها و زمینه های اجتماعی و فرهنگ,ی، اثر مخرب و غیرقابل جبرانی بر جای می گذارد. متاسفانه دستگاه قانونگذاری نسبت به حل چنین غده های جدید و گاهی بدخیم بی تفاوت است و تنها با شعار اخلاقی زندگی کنیم مسیر دست درازی به تلاش های سالیان سال یک نویسنده و حقوق خوانندگان را باز می گذارد. اما به همان اندازه که نویسنده حق و سهم ویژه ای طلب میکند، خوانندگان نیز حقوقی دارند. به این دلیل که میزان خسارت وارده بر  صاحب اثر در مواجهه با نادیده گرفته شدن حق نشر و دیگر جنبه ها، مساوی است با همان میزان خسارت بر خوانندگانی که برای,, چاپ آثار بخش بزرگی از بار اقتصادی را به دوش می کشند.

جنبه های ریز و مختلف امور غیراخلاقی در هر جامعه ای می تواند به مرور شالوده ای اخلاق آن را به کلی از هم بپاشد. اعتماد که  احساس امنیت و آسایش روانی در یک جامعه را در پایه ریزی میکند نباید به این آسانی خدشه دار شود. در اینصورت روند فروپاشی اخلاقی و فرهنگ,ی یک کشور به حدی سریع می شود که جبران آن عملا غیرممکن است.
حساسیت توجه به چنین موضوعاتی را جدی بگیریم و باور کنیم.  چرا که اعتماد به یکدیگر  عاملی برای,, پیشرفت و بقای یک ملت به حساب می آید.