کرونای سیاست

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    قطار ایستاد و نگاهی به داخل آن انداختم. خوشحال بودم که از شلوغی و سروصدا خبری نیست و می‌توانستم از سکوت مسیرم لذت ببرم. وقتی وارد آن شدم تصمیم گرفتم از همان حداقل شلوغیِ موجود بپرهیزم و در قسمت ورودی‌اش که تنها دو صندلی برایش تعبیه شده است بمانم. قطار راه افتاد و سکوت و خلوت بعدازظهر در طول راه بسیار دلچسب بود تا این‌که در سومین ایستگاه خانم جوانی از طبقه‌ی بالای قطار پایین آمد و کنارم نشست. با خودم گفتم حتما به ایستگاهش نزدیک شده است اما در واقع بیرون آمدن او از بخش داخلی قطار علت دیگری داشت و من با اولین عطسه‌ی او متوجه موضوع شدم.علائمی که از ویروس کرونا مدام و پشت‌سرهم در شبکه‌های مجازی پخش شده بود از پیش دیدگانم گذشت! او طوری نفس می‌کشید که گویی این آخرین سفر اوست. وضعیت وقتی بدتر شد که دو کودک بازیگوش از همان طبقه‌ی بالا، پایین آمدند و او را مورد تمسخر قرار دادند. حضور آن دو کودک و صدای بلند گفتگوهایی که از طبقه بالا در میان زنان به گوش می‌رسید دلیل جابه‌جایی مکان او را نشان می‌داد. حالا او کنار من نشسته بود و نفس‌های تنگ و حال خرابش نگرانم کرده بود. ما همگی در یک قطار بودیم. قاعدتا دیگر نگرانی فایده‌ای هم نداشت و تنها باید منتظر علائم می‌ماندیم.
    چند روز از این ماجرا گذشته است و هنوز به آن روز فکر می‌کنم. با خودم می‌گویم آیا بهتر نبود به‌جای گریختن آن شخص از موقعیت اتهام و طردشدنش توسط افراد حاضر، گفتگویی میان آن‌ها شکل می‌گرفت و او تلاش می‌کرد برای همان تعداد اندک افراد علت مریضی‌اش را توضیح بدهد و آن‌ها را از نگرانی برهاند؟ در مقابل آیا مخاطبان او می‌توانستند در زمان قرارگرفتن در موقعیت بحرانی بر واکنش ترس و سرکوب غلبه کنند و منطق پرسش را به کار گیرند و گامی در جهت فهم موقعیتی که در آن بودند بردارند؟
    جامعه‌ی آن روز داخل قطار مدلِ کوچک‌شده‌ی جامعه‌ی بزرگتری است که در آن زندگی می‌کنیم. با همین مدل‌های کوچک می‌توان به الگوی بزرگتری رسید که در بحران‌های بزرگ‌تر و چالش‌های اساسی‌تر با آن روبرو هستیم. نگاه سیاست و سیاست‌مداران در بحران‌های اخیر تفاوت چندانی با واکنش افراد حاضر در آن قطار ندارد. معنا و هدف اصلی سیاست که چاره‌اندیشی و گره‌گشایی در چهارچوب گفتمان و فهم متقابل است نادیده گرفته شده است. طردکردن و نادیده‌گرفتن مسأله جای هم‌اندیشی و حلِ معضل را گرفته‌ است و مونولوگ و تک‌گویی جای دیالوگ و گفتگو را تنگ کرده است. به تعبیر بهتر، سیاست هر علامت هشداردهنده‌ای را در حکم ویروسی ناشناخته می‌داند که باید قرنطینه یا حذف شود. ویروس کرونا مانند تمام بیماری‌های دیگر در طول تاریخ حیات انسان مهار خواهد شد و در نهایت علم خواهد توانست انسان‌ها را در مقابل آن واکسینه کند. اما ویروس سیاست اشتباه، سیاستی که قادر به فهم مساله نیست و سیاستی که اندام جامعه را به گونه‌ای درگیر بیماری می‌کند که منطق و عقلانیت جامعه را فلج خواهد کرد، به این سادگی مهار نخواهد شد اگر سیاسیون نخواهند ابتدا به وجود چنین ویروسی که در بافت سلول‌های ذهنی‌شان لانه کرده است آگاه شوند و به آن شناخت پیدا کنند.
    کرونای سیاست ویروسی است که ذهن را آلوده می‌کند و رشد علم و پیشرفت در تکنولوژی هم نخواهد توانست اخلاق و عقل را از هجوم آن در امان بدارد. در کنار آموزش‌های لازم جهت ایمن ماندن از ویروس‌های کشنده که در کمین انسان‌ها هستند، نیاز داریم تا بیاموزیم چطور می‌توانیم از ویروس‌های کشنده‌ی سیاست در امان بمانیم. آن را بشناسیم و نشانه‌های این بیماری را در اخبارها و رسانه‌ها و تبلیغاتی که به صورت‌های مختلف در صدد هستند تا ذهن‌مان را لانه‌ی امن خود سازند ردیابی کنیم. کرونای سیاست می‌تواند قرن‌ها به زندگی خود ادامه دهد و از ذهن انسان‌ها بعنوان میزبان تغذیه کند. مقابله با چنین ویروسی بسیار سخت است و به آموزش‌های فراوانی نیاز دارد. برای فهم چگونگیِ مقابله با چنین ویروسی نیازست تا دانش‌مان را نسبت به آن توسط مطالعه‌ی بدون پیش‌فرض بالا ببریم. مطالعاتی که بتوانند اندیشه و قدرت استدلال ما را درمقابل انواع بیماری‌های فکری واکسینه کنند. و البته چنین مسیر پیشگیری و درمانی تنها با تلاشی فراوان و در سالهای طولانی به ثمر خواهد نشست.

    جایی برای من...
    ما را در سایت جایی برای من دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 17:34