"مالون می‌میرد"

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    جلد دوم از سه‌گانۀ ساموئل بکت (مالوی، مالون می‌میرد، نام‌ناپذیر) / ترجمۀ سهیل سُمی/ نشر ثالث/ 180صفحه

     

    "من تباه شدم، بی حتی یک کلام"ص 146

     

    به یاد دارم اولین بازماندۀ دنیای تاریکِ تاریخِ فجایع در ذهنم از بازی بینظیر سیلور استالونه در فیلم اولین خون نقش بست. بعد از آن سینما و کتاب‌های دیگری بودند که نقطۀ مشترک آنها بازمانده‌ای بود که داستان فاجعه از زبان او بازگو میشد. بازماندگان فاجعۀ هیروشیما، بازماندگان آشویتس و هزاران و میلیون‌ها بازماندۀ جنگ و خشونت و بیرحمی؛ اما زمان هرچه گذشت بازماندگان از قهرمان بودن تهی شدند و به مرور به شاهدانی تبدیل شدند که جز در نقش راوی، آن هم راویِ معناباخته و عاری از هرگونه احساس زنده بودن و زندگی کردن، نقش دیگری نداشتند. ایمان به معنا آن‌هم در جهانی که علی‌رغم تلاش فراوان انسان‌ها در رشد علوم‌انسانی و قدرت اندیشه، انسان‌ها را به نقطۀ امنی نرسانده است، کاری عبث و عملی "هیچ" است. "مالون" در همین نقطه از زمان ایستاده است؛ در افقِ نگاهی که تمامی معانیِ دیگر را در برمی‌گیرد. او در پسِ تمام خیالاتش، در زمینۀ تمام جملاتش و در پنهانی‌ترین لایه‌های فلسفی کلماتش، تاریخی از خشم، شکست، تقلا و بازپس‌گیری شأن و حقوق از دست رفته، فریاد بی‌امان و بی‌صدا، ضجه‌های انسانِ آواره و خشمِ سرکوب‌شده و بازماندۀ تاریخی است که دهان باز‌می‌کند تا از خودش بگوید؛ اما کلمات لکنت دارند و بی‌خاصیت‌اند و با این‌همه، واژگانِ ابتدایی مانند اولین کلمات انسانِ نخستین خبر از عمق فاجعه می‌دهند؛ بازگشت به گهوارۀ کلمات، آنجا که جز رنج تاریخیِ انسان، معنای دیگری ندارند؛ همان‌اندازه کهن و پرقدرت و به همان اندازه ساده و باردار جهانی از کلمات که کلیت تاریخ را به نقد می‌کشاند؛ هرجا که آدمی پاگذاشته است او همانجاست: در سیاست و در دین و فلسفه و در ادبیات و دنیایی حقیقی که برخلاف تمامی انسان‌ها، او میل به ماندن در این دنیا را دارد؛ دنیای حقیقی با تمامی درد و رنجهایش.

    جایی برای من...
    ما را در سایت جایی برای من دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 218 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 17:34