رویکردهای نظری هفتگانه...

نام کتاب: رویکردهای نظری هفتگانه در بررسی مسائل اجتماعی

نویسندگان: اِرل رابینگتن ، مارتین واینبرگ

ترجمه از زنده یاد صدیق سروستانی

انتشارات دانشگاه تهران

تعداد صفحات:320

کتاب شامل هفت رویکرد نظری در باب مسائل اجتماعی است :

1-      رویکرد آسیب شناسی

2-      رویکرد بی سازمانی اجتماعی

3-      رویکرد تضاد ارزشها

4-      رویکرد کج رفتاری

5-      رویکرد انگ زنی

6-      رویکرد انتقادی

7-      رویکرد برساخت گرایی

مسئله اجتماعی چیست؟ جامعه شناسان معمولا مسئله ی اجتماعی را وضعیت اظهار شده ای می دانند که با ارزشهای مهمی از مردم مغایرت دارد و معتقدند باید برای تغییر آن وضعیت اقدام کرد... آنها معمولا در بررسی مسائل اجتماعی به وضعیت هایی که فقط از نظر اجتماعی مشکل آفرین و مضر بوده و مردم آنها را مسئله تلقی کرده اند، توجه می کنند... اگر اقدامی برای اقدام نباشد، جامعه شناسان هم وضعیت را مسئله اجتماعی تلقی نمی کنند.

نظریه پردازان عمده ی بی سازمانی اجتماعی:

1-      کولی: " فقدان هنجارهای اجتماعی سطح توفیق افراد را کاهی میدهد و موجب می شود آنها حساسیت و انگیزه های اولیه ی خود را از دست بدهند."

تمایز بین گروه های اولیه و ثانویه

2-      تامس و زنانیکی: اختلال در تاثیر مقررات بر افراد... مهاجران لهستانی یا با نبود مقررات مواجه بودند و یا با کثرت آن.

3-      آگ برن: مفهوم واماندگی فرهنگی...ابزارهای جدید سریعتر از اندیشه های جدید پذیرفته می شود.

بی سازمانی خانوادگی " ویلیام تامس و فلوربن زنانیکی" :

1-      علت واقعی تمام پدیده های مربوط به بی سازمانی خانوادگی را باید در نفوذ ارزشهای جدید خاصی جستجو کرد... گرایش های لذت جویانه، تقاضای به رسمیت شناخته شدن، تامین اقتصادی، و غریزه ی جنسی... بی سازمانی خانواده به عنوان یک گروه اولیه، پیامد اجتناب ناپذیر تمدن جدید است.

2-      ظهور نگرش های جدید فردگرایانه...

3-      بی سازمانی خانوادگی صرفا به علت از بین رفتن علایق خانوادگی به کنش اجتماعی است، نه کنش ضد اجتماعی.ص 59

4-      احیای روحیه ی اصلی خانوادگی پس از فروپاشی آن غیرممکن است... سازماندهی مجدد خانواده امکان پذیر است، اما بر مبنای کاملا جدید؛ یعنی اخلاق، هماهنگی و همسازی گرایش های فردی برای پیگیری اهداف عمومی.

با وجود ادای احترام فریبکارانه نسبت به نوع زن به عنوان مادر مقدس و یک خانه دار فداکار، ارزش زن در نظام سرمایه داری به پایین ترین حد خود سقوط کرد.ص 204... سرمایه داری دلیل های کافی برای تجلیل از خانواده ی هسته ای دارد. خانواده ی کوچک در نظام سرمایه داری، معدن طلایی است برای تمام انواع فروشندگان، از بنگاه های معاملات ملکی تا تولید کنندگان مواد شوینده و لوازم آرایش. همان گونه که به جای تولید وسایط نقلیه همگانی خودروها برای مصرف شخصی ساخته می شوند، شرکت های تجاری بزرگ هم با فروش خانه های کوچک که باید با ماشین لباسشویی، یخچال و سایر اقلام تجهیز شوند، پول بیشتری درمی آورند. برای آنها این کار خیلی سودآورتر از ساختن خانه هایی بزرگ برای اجاره دادن به قیمت کم یا توسعه ی خدمات اجتماعی و مراکز نگهداری از کودکان است...آموزنده ترین درس این مطالعه ی بسیار فشرده زندانی شدن طولانی نوع زن در خانه و خانواده جامعه ی طبقاتی- که در تضاد کامل با موقعیت قوی تر و مستقل تر آنها در جامعه ی غیرطبقاتی پیشین است- چیست؟ ... نظام سرمایه داری- یعنی مرحله ی نهایی در توسعه ی جامعه ی طبقاتی- منبع اصلی تحقیرشدگی و ستم کشیدگی زنان است.ص 206... این اعتقاد که همه ی زنان به عنوان یک جنس، مشترکات بیشتری با هم دارند تا به عنوان اعضای یک طبقه، درست نیست. زنان طبقه ی بالا تنها هم خوابگان شوهران ثروتمند خود نیستند. در واقع و به عنوان یک قانون، آنها قید و بندهای الزامی بیشتری دارند که در کار دفاع از مالکیت خصوصی، سودجویی، نظامی گری، و نژادپرستی- استثمار دیگر زنان- با هم متحد شده اند... ص208