« ... چه می شد اگر در این کشور ذهن هایی مثل ذهن اِکو داشتیم و با آن درگیر می شدیم؛ متفکرانی که وقتی با عالمان دین از در مخالفت در می آیند می دانستند چه می گویند، مخاطبانی که ناباورند، و شکاکین اصولی نیستند...»ص 10
اولین راه ایمان آوردن: پرهیز از سوالاتی که ممکن است مفهوم ایمان و اصول عقیدتی مؤمن را به چالش بکشانند. طبق این سنت، پرسشگران در دسته ی آشوبگران قرار می گیرند و ترس از افتادن در ورطه ی خطرناک شک، پاسخ هرگونه سئوالاتی از این دست را چیزی جز عتاب و تهدید و در موارد بهتر طفره رفتن از پاسخ دادن در کار نخواهد بود.
موضوع کتاب، نامه نگاری بین اومبرتو اِکو نشانه شناس و نویسنده و متفکر ایتالیایی با کاردینال مارتینی سر اسقف شهر میلان است. به رسم همه ساله ای که شهر میلان به خود می بیند _ یعنی جلسه ی « کلیسای باز » در شهر میلان که گفتگویی آزاد است بین مذهبی ها و غیر مذهبی ها و پاسخگویی کاردینال به اعضای این جلسه که از عوام تا خواص در آن شرکت میکنند ( مردمانی که از کافه ها و کلوب های شبانه به این جلسات می آیند تا مشتاقانه این گردهماییِ پرسش پاسخ شبانه را تا صبح دنبال کنند ) _ روزنامه ای ایتالیایی از اِکو، فیلسوف شهر درخواست میکند تا سئوالاتی را برای این نشریه آماده کرده و گفتگویی بین این دو چهره یعنی امبرتوی غیر مذهبی و کاردینالِ مذهبی شکل دهد.
سئوالات به غایت خوب و مفید و کلی طراحی شده اند. یک جهان بینی کامل در سیر این سئوالات دیده میشود که به زعم طراح سئوال، جزو دغدغه های اصلی نوع انسان امروزی اند. در آخر و پایان کتاب، جای پرسشگر این گفتگو عوض شده و اینبار کاردینال مارتینی سئوالی را طرح میکند که امبرتو در مقام پاسخگو، خواننده را به بهت فرو میبرد.پاسخی بی نظیر و عمیقا پرمعنا؛ پاسخ او حامل درد و رنج عمیقی است که بار سنگین انسان بودن را به دوش میکشد. سال گذشته در همین زمان کتاب نام گل سرخ او مرا سخت در بهت و حیرت فرو برد. اینبار یک تراژدی دردناکی برایم بجا گذاشت. پرسش هایی که عمیقا از قعر تاریخ برمیخیزند و بوی خون میدهند.
عنوان کتاب: ایمان یا بی ایمانی؟
مکاتبات اومبرتو اِکو و کاردینال مارتینی
ترجمه ی علی اصغر بهرامی
نشر نی
تعداد صفحات: 100
چاپ ششم، 1394
برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 234