میان هیچ و پوچ ها، یگانه انسانم

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    تقریبا همه ی ما انسان ها فکر می کنیم غصه ها و شادی هایمان شکل و محتوای یگانه, ای دارند. وقتی اندوهگین هستیم هر کدام از ما راهی برای همنوایی یا گریز از آن انتخاب میکنیم: موسیقی گوش می دهیم، سکوت میکنیم، کتاب میخوانیم، قدم می زنیم، یا حتا برآشفته و خشمگین می شویم اما با اشکال مختلف و در عین حال مشابهی که برخواسته از تنوع زندگی جمعی، فرهنگ و آداب و رسوم و زیست طبیعی مان است.

     آیا تا بحال به این مساله فکر کرده اید که در نهایت ما یکی از هزاران مدل زندگی را تجربه میکنیم؟ آیا اندیشیده اید که شیوه ی برخورد ما با این حالت های روحی تنها متعلق به شخصِ خودِ ما نیست و هزاران و بلکه میلیون ها انسان در سراسر جهان به همین شیوه روزگار می گذرانند؟ در این زمانهاست که با خودم فکر میکنم آنقدرها هم که تصور می کردم اندوه ها و خستگی هایم تکرار نشدنی و مخصوص خودم نیستند. درست در این لحظه است که متوجه می شوم من هم مانند انسانی در آنسوی کره زمین، وقتی از تقلاهای روحی جان ام طاق می شود موسیقی گوش می دهم، با دوستانم درد و دل می کنم و قهوه می نوشم و یا شاید اشک بریزم و بر اندوهی که تصور میکنم تنها من آنرا تجربه میکنم تعصب ویژه ای بورزم و بر هرکسی که مساله مرا مساله ی جهانی فرض کند خشم بگیرم و ادعا کنم او مرا و مساله مرا به امری جمعی فرو کاسته است و با این کار از ارزش فردی آن می کاهد.

    تنها با ایمان به اینکه ما اشکال متفاوتی هستیم که در هستی مدام تکرار می شویم و کائنات هنوز به این تکرار شدن ها حساس است و آن را مهربانانه در آغوش می کشد و به روی مان نمی آورد که قرنهاست این بی قراری حوصله ی انسان را سر برده است آرام می گیرم و یکی از انواع فراوان راه های تجویز شده به انسان را انتخاب می کنم و آن را بعنوان درمانی که قرنهاست انسان توسط آن به زندگی بازگردانده شده است، می پذیرم.

    شاید این حقیقت است که باعث می شود باور کنم آنقدرها هم که فکر می کنم متحمل رنج یگانه, ای نیستم و حس همدردیِ ازلی و ابدیِ آن مرا به خنده می اندازد. خنده ای تلخ و گزنده از فهمیدن حقیقتی غیر قابل تغییر و رنجی عذاب آور... ما تکرارِ همیشگیِ احساسات و عواطف جهانی هستیم که گذشتن از مرزهای جمعی و رسیدن به فردیت اصیل آن، فراتر از هزاران و بلکه میلیون ها روشی است که انتخاب می کنیم یا برای مان انتخاب می کنند.

    با فهمیدن تمامی این حقیقت اما، هر انسان جهانی است که در عین تکرار شدن، زندگی اش را تنها "او" می تواند تجربه کند. بدون حضور دیگری و به تنهایی...

    " برای جهان هیچم، اما برای خودم همه چیز."  ( اوبرمان، اثر اتین پیور دو سنانکور1846-1770)

    جایی برای من...
    ما را در سایت جایی برای من دنبال می کنید

    برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 200 تاريخ : پنجشنبه 15 آذر 1397 ساعت: 13:07