مادام بوآری

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

    امکانات وب

    داستان با شخصیت سازی متفاوتی از شخصیت اصلی آغاز می شود. گویی نیاز است ابتدا بدانیم " اما " چگونه نیست. این ابتدای آشنایی است.

    نویسنده تلاش می کند تا پایان کتاب نمودِ کاملی از شار بوآری، شاگرد تازه وارد ارائه دهد. کاستی هایش را نمایان سازد. بر نقاط ضعف او تاکید می کند. فلوبر از نگاهِ " اما " به او ( شار )  می نگرد. علت رفتار او را در توصیف ریشه های رفتاری این شاگرد مضحک جستجو می کند. فلوبر در پی یافتن علت شیداییِ " اما " به دقت یک روانکاو است. او خوب می دانست که جامعه هنوز برای درک شیداییِ این بانو، خام و نارس است. تعبیر و توصیف او از دنیایِ یکنواخت و بدون هیجانات نشاط انگیز و بکر، نفرتی از رخوت و سکونِ چنین جامعه ای را در خواننده ایجاد میکند. جانِ " اما " عاصی است تا جایی که " ... در صدد تحقیق برآمد تا بداند مفهوم واقعی کلمات سعادت و عشق و مستی که در کتاب ها به نظرش آن همه زیبا جلوه کرده بود، در زندگی چیست."

    نشانه های فراوانی در کتاب وجود دارد که معانی و مفاهیمی را به ذهن متبادر می کند. از عارضه ی پای بیمارِ دکتر شار بوآری تا صومعه، مکانی که تا پایان داستان، حسرت همیشگی او را بر می انگیزد: عبادات مشخص بر معبود و معشوقی تسلی بخش و بیکران و " گوش سپردن به ناله ی آهنگین تخیلات رویایی که در انعکاسات جهان و ابدیت تکرار می شد."

    در مقاله ای با عنوانِ " چرا ذهن آدمیزاد خیال پردازی می کند" نوشته ی پُل بلوم، طبق آزمایشی که انجام شده، به این نکته اشاره شده است که :

    " وقتی ذهن پریشان میشد، افراد کمتر شاد بودند. درواقع، پریشان بودن یا نبودنِ ذهن بیش از فعالیتی که در واقعیت در حال انجامش بودند، در شادی آنها تأثیر داشت ... ذهن پریشان، ذهنی ناشاد است... طبق آموزه های بسیاری از سنتهای فلسفی و دینی، حاصل زندگی در اینجا است و شاگردان به گونه ای تربیت می شوند که ... " در اکنون و اینجا باشند"... پریشانی ذهن حدوداً  در تمامی فعالیت های آنان رایج بود به استثنای " لحظات عاشقانه".

     

    " اما " نمونه ای از جنگ با خمودی دنیای واقعی است. جایی که همه چیز می پوسد و میمیرد. برتریِ قدرت ذهن و قلب بر مردگی را نشانه تولدی مجدد می داند : " حالا من عاشق دارم! عاشقی دارم و از این فکر مثل اینکه بلوغ مجددی یافته باشد لذت می برد."

     از این واقعیت که " یک روز دیر یا زود از هم خسته خواهیم شد" ... به این نتیجه می رسد که باید بر تخیلات عاشقانه خویش بیافزاید، باید عاشقانه بزید. اما " هر لبخندی خمیازه ای ملال انگیز و هر نشاط لعنتی و هر عیشی نفرتی در خود نهفته داشت و گرم ترین بوسه ها جز هوس اقناع ناپذیر شهوتی شدیدتر- اثری بر لب باقی نمی گذاشت."

    او طالب شادی جاودانه است و شادی جز با نیروی تخیل عاشقانه راه به جاودانگی نمی برد. فلوبر، زیباییها را از درونی ترین و تاریکترین زوایای زندگی بیرون می کشد و آنرا در تقابل با حقیقت دنیای واقعی به یاری خویش فرا می خواند. شاید بتوان گفت اوج قدرت زیباییِ ذاتی را در لحظه ی مرگ " اما " به تصویر می کشد:

    "آن روز باد تندی وزیدن گرفت

    و دامن کوتاه او بلند شد."

     

    به گفته ی او، " اما " تصویر خود اوست. انسانی واقف به نیستی، آگاه به رنج و خواستار زندگی ای که او را در تخیلی عاشقانه جاودانه کند.

    جایی برای من...
    ما را در سایت جایی برای من دنبال می کنید

    برچسب : مادام بوآری,مادام بواری pdf,دانلود مادام بوواری,مادام بواری خلاصه داستان,مادام بواری ترجمه محمد قاضی,مادام بواری محمد قاضی,مادام بوواری دانلود,مادام بواری معرفی کتاب,مادام بواری صوتی,کتاب مادام بوآری, نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 256 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:15