نزدیک به شصت و یکسال از آغاز به کار تلویزیون ایران میگذرد. در اولین برنامهای که در سال 1337 از تلویزیون ملی ایران پخش شد، حبیب الله ثابت، مدیرعامل تلویزیون در اولین پخش از برنامهی تلویزیون، به مخاطبان گفت: «و اما شما بینندگان و شنوندگان عزیز اگر وقتی قسمتی از برنامه را مطابق سلیقه خود نیافتید با در نظر گرفتن اشکالات و این نکته مهم که ذوق و سلیقهها مختلف است بر ما ببخشید. به علاوه از شما تمنا داریم که ما را در اجرای این خدمت یاری کنید و نه تنها معایب و نقایص را گوشزد فرمایید بلکه ما را از آنچه برای بهبود و تکمیل برنامهها به نظرتان میرسد کتباً یا شفاهاً برخوردار و قرین امتنان نمایید. ما برای اینگونه پیشنهادها جوائزی ترتیب خواهیم داد که در آینده به اطلاع شما خواهد رسید".
شش دهه از آن تاریخ گذشته است و کارکرد تلویزیون در دو وجه کلی خلاصه شده است: ابتدا تحمیل عقاید خاص و حذف کردن آراء مختلف و نگرشهای گوناگون به زندگی و سپس انتخاب و معرفی تلویزیون به عنوان نماد آزادی به گونهای که هر جناح و حزبی برای ثابت کردن میزان آزادی بیان و شفاف بودن خود، پخش بدون سانسور چندین برنامهی جنجالی را نماد آزادیِ عمل و اندیشه در جناح خویش معرفی میکند. سیاست، قابلیت دسترسی بیشتر را در انتخاب گزینه خود لحاظ میکند. حالا دیگر در هر خانه ای در هر کجای این سرزمین یک تلویزیون وجود دارد یا حداقل دو یا سه خانوار با هم به تماشای برنامههای آن مینشینند. در زندانها، نوانخانهها، رستورانها، اتوبوسهای مسافرتی، هتلها، فروشگاهها و در بسیاری از مکانهای دیگر، یک صفحهی چند اینچی وجود دارد که ادعا میکند امانتدار شما خواهد بود. او میخواهد شما باور کنید که یک بگومگوی بیمنطق و مخرب، یعنی آزادی و این آزادی تنها در سایهی همان حزب شکل میگیرد. نمادِ آزادی و عدالت به جایِ خودِ آزادی و عدالت نشسته است. کافیست کاری کنند که نمادها باورپذیر شوند در اینصورت آتشِ گرمِ احقاق حق و آزادیخواهی به سردی میگراید چرا که نمادها عطش اراده را میخوابانند. شعارها و جنجالهای سیاسی آب خنکی بر دلِ تفتدیدهی مردم میشوند و اتفاقا اینبار "با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین..." میشود. دادگاههای ساختگی و مجرمین غیرحقیقی پشت دوربین تلویزیون ظاهر میشوند و با اعترافات خود، گویی مدعیِ حقانیت این رسانه و آن دولت میشوند. چیزی که نمایش داده میشود تنها نمایش خیمهشببازیای است که ذهن زنده را میکُشد.
کمی به تاریخچهیِ سیاسی تلویزیون نظری بیاندازیم تا تکرار چنین نمایشی را به یاد بیاوریم. ما تماشاگران سایهها و مسخشدگانِ سیاستهای پشتِ پردهای هستیم که افق دیدِمان را کارشناسان برنامههای سیاسی، تحلیلگرانِ دستآموز و اخبارگویانِ آموزش دیده، تعیین میکنند تا باور کنیم آنچه میبینیم تنها تفاوت سلیقه است. اما آنچه میبینیم نه تفاوتِ سلیقه، بلکه مترسکی از آزادی و عدالت است.
جایی برای من...برچسب : نویسنده : mjaiibarayemana بازدید : 227